loading...
دانلود فیلم ایرانی | دانلود سریال جدید | صندوقچه
Admin بازدید : 153 سه شنبه 19 مرداد 1395 نظرات (0)

حمید سمندریان در ۹ اردیبهشت سال ۱۳۱۰ در تهران زاده شد. فعالیت تئاتریش را حین تحصیل در دورهٔ متوسطه آغاز کرد.

فعالیت استاد حمید سمندریان در چه زمینه بود؟

جواب : تئاتر

 

حمید سمندریان در ۹ اردیبهشت سال ۱۳۱۰ در تهران زاده شد. فعالیت تئاتریش را حین تحصیل در دورهٔ متوسطه آغاز کرد. او در کلاس‌های تئاتر و هنرپیشگی حسین خیرخواه، شباویز و نصرت کریمی شرکت کرده‌است که زیر نظر عبدالحسین نوشین اداره می‌شد. سمندریان همچنین ویلونمی‌نواخت و از شاگردان محمود ذوالفنون، برادر بزرگتر جلال ذوالفنون بود.[۳] او خود دربارهٔ این دوران و گرایشش به تئاتر می‌گوید:

    من از اول با خودم شرط کرده بودم هر طوری شده تئاتری بشوم. حتی این‌جا شاگرد ویولن آقای ذوالفنون بودم. وقتی ایشان می‌دید من کلاس حسین خیرخواه هم می‌روم، به من می‌گفت برو آن‌جا. این‌جا توی کلاس ویولن وقتت تلف می‌شود. می‌گفت من نمی‌خواهم روی علاقه‌ات حرف بزنم اما این پرش «آرشه» که به تو گفتم، باید یک هفته وقت بگذاری تا خوب یاد بگیری. نیا این‌جا و وقتت را تلف نکن. من هم آمدم خانه و یک شب گریه کردم و دیگر نرفتم. رفتم کلاس حسین خیرخواه. تئاتر را ترجیح دادم.[۴]

وی پس از اتمام دورهٔ دبیرستان به اروپا سفر کرد و در آلمان دورهٔ مهندسی شوفاژ سانترال را در دانشگاه صنعتی برلین گذراند اما بعد از آن به کنسرواتور عالی موسیقی و هنرهای نمایشی هامبورگ وارد شد. برخورد با تئاتر آن‌قدر برایش جذاب بود که مجالی برای موسیقی نمی‌گذاشت و به همین دلیل برای همیشه از موسیقی خداحافظی کرد.[۳]

سمندریان که در آلمان به جای مهندسی تأسیسات سر از کلاس‌های مارکس راینهارت درآورده بود، بعدها به مؤسسهٔ ادوارد مارکس می‌پیوندد که در آن‌جا تئاتر را به طور جدی‌تر می‌آموزد.[۵] او طی شش سال به صورت آکادمیک تحت آموزش ادوارد مارکس که یکی از استادان برجستهٔ تئاتر بود اصول و مبانی کارگردانی و بازیگری را آموخت و همزمان در آلمان به صورت حرفه‌ای مشغول به کار شد.[۳]

وی پس از پایان این دوره به دعوت ادارهٔ هنرهای نمایشی دراماتیک ادارهٔ کل هنرهای زیبای ایران به کشور برگشت. سمندریان به دنبال اجرای تئاتر بود ولی پس از این‌که تلویزیون راه خود را به خانه‌ها باز کرد به تیم او برنامه‌ای تلویزیونی سفارش دادند ولی سمندریان از این اتفاق راضی نبود.[۶] به این ترتیب، نخستین کار حمید سمندریان تله‌تئاتر «جراحی پلاستیک» نوشتهٔ پیر فراری بود که در سال ۱۳۴۰ برایتلویزیون ملی ایران (ثابت پاسال) کارگردانی کرد. یک سال بعد، او و تیمش در ادارهٔ هنرهای دراماتیک سالن ۵۰ تا۶۰ نفری درست کردند که چند برنامهٔ تئاتری در آن اجرا شد. سمندریان اولین اثر خود،[۷]نمایش‌نامهٔ «دوزخ یا در بسته» نوشتهٔ ژان پل سارتر را[۸] در همین تالار نوبنیاد به روی صحنه برد و فعالیت‌های خود را به شکل پیوسته در عرصهٔ تئاتر ادامه داد؛[۹] همچنین با همکاری مهدی فروغ به تأسیس هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک که وابسته به هنرهای زیبای کل کشور بود دست زد.[۳]

پس از آن حمید سمندریان به دعوت مهندس هوشنگ، مهدی برکشلی و با همکاری مهدی نامدار دانشکدهٔ تئاتر دانشگاه تهران را بنیان گذاشتند و کار تدریس را بدون وقفه تا پایان عمر در دانشگاه‌های تهران و کلیهٔ دانشگاه‌های تئاتری ادامه داد.[۳] همچنین در سال ۱۳۴۸ تدریس در دانشکدهٔ هنرهای زیبا را آغاز می‌کند.[۱۰]

پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران و در پی انقلاب فرهنگی و پاک‌سازی دانشگاه‌ها از بسیاری از استادان، حمید سمندریان نیز[۱۱] به دلیل سوءظن به گرایش به کمونیسم به دلیل ترجمهٔ «دایرهٔ گچی قفقازی» از فعالیت دانشگاهی منع شد.[۱۲] در نتیجه سمندریان به ناچار رستورانی باز کرد تا خودش و چند نفر از دانشجویانش اگرنه از طریق تئاتر، بلکه از راهی شرافتمندانه زندگی کنند.[۱۳] پس از مدتی با وساطت شاگرد سابق وی، بهروز غریب‌پور که در آن دوران مورد وثوق بعضی از کسانی بود که به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان وارد شده بودند از این اتهام تبرئه شده و قرار شد سمندریان به دانشکدهٔ هنرهای زیبا برگردد.[۱۴]

در نیمهٔ نخست دهه ۱۳۷۰ ناصر باباشاهی رییس دانشکدهٔ هنر و معماری دانشگاه تهران از حمید سمندریان دعوت کرد[۱۵] تا گروه نمایش این دانشکده را راه‌اندازی کند و بدین ترتیب سمندریان پایه و اساس این گروه را گذاشت.[۱۶]

در سال ۱۳۷۳ به تأسیس کلاس‌های آزاد بازیگری و کارگردانی دست زد که هنرجویان بسیاری از آن‌جا دانش‌آموخته شدند و به عرصهٔ حرفه‌ای هنر وارد شدند.[۳]
وصیت‌نامهٔ هنری[ویرایش]

در اسفندماه سال ۱۳۸۶ حمید سمندریان اعلام کرد که اجرای نمایش گالیله نوشتهٔ برتولد برشت از وصیت‌های هنری اوست[۱۷] سمندریان که متنی تازه از «گالیله» فراهم آورده بود، واز سال ۱۳۶۰ خورشیدی تلاش خود را برای کارگردانی این اثر شروع کرده بود.[۱۸] در دههٔ ۱۳۷۰ بود که حمید سمندریان نخستین دورهٔ تمرین‌های گالیله را شروع کرده بود.[۱۹] مقامات فرهنگی ایران نیز بارها به او قول همکاری دادند؛ از جمله در سال ۱۳۶۹ حتی سالنی برای اجرای نمایش تعیین شد[۲۰] و او در تالار وحدت با گروه خود سخت مشغول کار و تمرین بود که ناگهان همه‌چیز متوقف شد و از آن پس هر بار اخبار مختلفی دربارهٔ او و گالیله شنیده می‌شد.[۲۱] سمندریان در طول سال‌های بعد بارها برای اجرای این نمایش تدارک دید و زمانی هم احمد آقالو قرار بود این نقش را بازی کند اما این اتفاق نیفتاد تا این‌که سرانجام حمید سمندریان در مراسم بزرگداشت خود،[۴] آخر فروردین‌ماه ۱۳۸۹ اعلام کرد که هفت سال پس از توقف تمرین‌های نمایش گالیله، این اثر را در زمستان ۱۳۸۹ در سالن سمندریان تماشاخانهٔ ایرانشهر به صحنه می‌برد. در حالی که سال پیش از آن یعنی در سال ۱۳۸۸ طی مراسم بزرگداشت حمید سمندریان در تماشاخانهٔ ایرانشهر محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، در حاشیهٔ نامگذاری سالن شمارهٔ دو تماشاخانهٔ ایرانشهر نیز به نام حمید سمندریان، اعلام کرد که شهرداری حمایت‌های مادی و معنوی را از تولید و اجرای نمایش گالیله به کارگردانی سمندریان خواهد داشت.[۲۲]

سمندریان که در تمام این سال‌ها حسرت اجرای «زندگی گالیله» را با خود داشت، آخرین‌بار در سال ۱۳۸۹ سرگرم ترجمه و کار بر روی این نمایشنامهٔ معروف برتولت برشت بود و قصد داشت اواسط تیرماه همان سال گروه بازیگران این نمایش را مشخص کند تا براساس توافقات انجام‌شده با شهرداری تهران، «گالیله» را از بهمن سال ۱۳۸۹ تا اردی‌بهشت ۱۳۹۰ در تماشاخانهٔ ایرانشهر به صحنه ببرد، اما این آرزو هرگز محقق نشد.[۲۳] سمندریان خود در سال ۱۳۹۰ دربارهٔ دلیل اجرا نشدن این اثر گفت:

    بعد از تمام مشکلاتی که برای اجرا به وجود آمد، امروز خودم با گالیله مسأله دارم. نخستین برخورد من با آن جنبهٔ علمی–دانشی این شخصیت بود. اما برتولت برشت به دلیل عقبهٔ سیاسیچپ‌گرایانه‌اش باری سیاسی به این شخصیت بخشید که ربط چندانی با آن چهرهٔ واقعی ندارد. به همین دلیل کار گسترده‌ای را روی متن شروع کردم و در این بین بخش‌هایی از آن حذف شد. همین امر باعث شد یک افت کلی به متن راه پیدا کند. اما برای جبران این مسأله ایده‌هایی دارم. هنوز به یک فکر قطعی نرسیدم اما شک ندارم نتیجهٔ نهایی کار اثری انسانی خواهد بود که به اندیشهٔ انسان امروز نزدیک‌تر است[۴]؛ به دور از قطعیت و نگاه یک‌سویه.[۴] من می‌خواهم بازسازی‌ای از این نمایش‌نامه ارائه بکنم که طبیعت و اصالت علمی–تاریخی گالیله در آن برجسته باشد. بدون چسباندن مسائل سیاسی متفرقه به اطراف آن.[۴]

سمندریان بارها اعلام کرده بود که دوست دارد این نمایش را روی صحنه ببرد. دلیلی که خود این‌گونه شرحش داد: «زندگی گالیله در واقع افراطی‌ترین درامی است که دوست دارم آن را اجرا کنم، اما شرایط به‌گونه‌ای نیست که بتوانیم زندگی او و سکوت تحمیلی پنجاه‌ساله‌اش را اجرا کنیم. از آن‌جا که طعنه‌های اندک من در نمایش «ملاقات بانوی سالخورده» مضر شناخته نشده و همین‌طور با اصراری که به ادامهٔ کارم وجود دارد، بار دیگر وسوسه شدم تا نمایش زندگی گالیله را به‌عنوان وصیتنامهٔ زندگی هنری خود اجرا کنم.» امری که هربار به‌دلایل مختلف انجام نگرفت تا سرانجام خبر از اجرای نمایش «بازی استریندبرگ» که او سال‌ها پیش به صحنه برده بود با همان بازیگران قبلی یعنی هما روستا، رضا کیانیان و احمد ساعتچیان به گوش رسید.[۲۴]
درگذشت[ویرایش]

حمید سمندریان نویسنده، مترجم و استاد شاخص تئاتر ایران که از بیماری سرطان لوزالمعده رنج می‌برد، حدود ساعت ۵ صبح[۲۵] روز پنج‌شنبه ۲۲ تیرماه ۱۳۹۱ در سن ۸۱ سالگی به علت عوارض ناشی از بیماری سرطان لوزالمعده[۲۶] در منزل خود درگذشت.[۲۷] این اتفاق در حالی افتاد که همراهان و شاگردان همیشگی‌اش تصمیم گرفته بودند برای بهتر شدن حال استادشان، بار دیگر اجرای نمایش «بازی استریندبرگ» را که او سال‌ها پیش به صحنه برده بود با همان بازیگران قبلی یعنی هما روستا، رضا کیانیان و احمد ساعتچیان پاییز امسال به صحنه ببرند و حتی بخشی از تمرینات اولیهٔ این نمایش نیز در منزل شخصی او آغاز شده بود.[۲۸]

بهرام بیضایی که هنگام مرگ سمندریان در امریکا به سر می‌برد، همان روز از درگذشت وی آگاه شد و یادداشتی به نامِ «یادمانِ سمندریان» در سوگَش نگاشت که در واپسین سطر آن می‌گوید: «نمایش داغ‌دارِ اوست!»[۲۹]

 

علمی و دانستنی ها

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
آرشیو